چرا می دوئی میری؟
عروسکم تازگیها یاد گرفتی تا من میرم یه مغازه ای یه جایی شما در میری!!! مثلا نمونه اش رو بگم که کمرم از ترس درد گرفته بود.شنبه ی گذشته کلاس زبان داشتم.بابا تاخیر داشت تورو با خودم بردم.توی کلاس که بودیم یهو گفتی من برم هوا بخورم و بیام.تا بیام بهت برسم مثل قرقی در رفتی.خوب شد یه دختره توی حیاطآموزشگاه بود و بهم گفت رفته سمت خیابون وگرنه میبایست توی محوطه دنبالت میگشتم و الان هم منتظر میبودم تا یکی زنگ بزنه و بگه دخترت پیدا شده!خدایا هرگز اون روز رو نیار که از دخترم دور باشم. خلاصه بدو بدو اومدم توی خیابون دیدم که شما در حال دویدن هستی و فرسنگها از آموزشگاه دوری شدی اونم با تی شرت!!! وای دستام میلرزید اصلا اونروز کلاسم زهرم شده بود. ...
نویسنده :
مامان جونی*زی زی*
7:04